• وبلاگ : هكر
  • يادداشت : انگاري تموم نمي شه لحظه هاي انتظار...!؟
  • نظرات : 2 خصوصي ، 8 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    بسم الله

    سلام

    ممنون از اينكه سر زديد

    قاصد آمد گفتمش : آن ماه سيمين بر چه گفت ؟
    گفت : با هجرم
    بسازد گفتمش : ديگر چه گفت ؟
    گفت : ديگر پا ز حد خويش نگذارد برون

    گفتمش : جمع است از پا خاطرم ، از سر چه گفت ؟
    گفت : سر را بايدش از خاک
    ره کمتر شمرد
    گفتمش : کمتر
    شمردم ، زين تن لاغر چه گفت ؟
    گفت : جسم لاغرش را از تعب خواهيم سوخت

    گفتمش : من سوختم ، در باب خاکستر چه گفت ؟
    گفت : خاکستر چو گردد
    خواهمش بر باد داد
    گفتمش
    : بر باد رفتم ، در صف محشر چه گفت ؟
    گفت : در محشر به يک دم زنده اش خواهيم
    کرد
    گفتمش : من زنده گرديدم
    ز خير و شر چه گفت ؟
    گفت
    : خير و شر نباشد عاشقان را در ميان
    گفتمش : اين است احسان ، از لب کوثر چه گفت
    ؟
    گفت : با ما بر لب کوثر
    نشيند عاقبت
    گفتمش : چون
    عاقبت اين است زين خوش تر چه گفت ؟
    گفت : ديگر نگذرد در خاطرم ياد "عظيم
    "
    گفتمش : ديگر بگو ، گفتا : مگو ديگر چه
    گفت
    عظيم
    نيشابوري